مکتب سوداگری( مرکانتیلیسم )
 
« فرهنگستان »
این وبلاگ در راستای تحقیق و پژوهش پیرامون فرهنگ این مرزو بوم فعالیت می کند
 
 

مرکز آموزش عالی فرهنگ و هنر گیلان واحد یک رشت

عنوان تحقیق : مکتب مرکانتیلیسم ( مکتب سوداگری )

استاد : آقای عنایت رضایی پور

نگارش : محسن هادی پور محمد علی نشاط هاجر زراوند

رشته و مقطع تحصیلی : مدیریت امور فرهنگی _ کارشناسی پاییز 1392

مکتب سوداگری مرکانتیلیسم که از آن‌ها به‌عنوان اصحاب مکتب سوداگری نیز نام می‌برند ، نحله‌ای از اقتصاددانان قرن 15 تا 18 میلادی بودند ؛ که اساس ثروت و قدرت را به‌صورت پول ، طلا و نقره می‌دانستند . از نظر آن‌ها هر جامعه‌ای که در جمع‌آوری و اندوختن طلا و نقره خوب عمل کند ، جامعه ثروتمندی تلقّی می‌گردد . شاید به‌کار بردن نام مکتب اقتصادی درباره این گروه از آراء چندان صحیح نباشد ؛ چراکه میان صاحب‌نظران اقتصادی ، اتفاق رأی وجود ندارد . بهتر است عقاید این گروه را به یک "رویه سیاست اقتصادی" و مجموعه‌ای از تدابیر مختلف به‌منظور هدایت فعالیت‌های اقتصادی جهت تقویت قدرت دولت تعبیر نمود . به‌همین سبب شاید نتوان عقاید سوداگران را به‌عنوان نظرات خاص اقتصادی تلقی کرد ؛ زیرا هدف آن‌ها هدف واقعی علم اقتصاد( یعنی رفاه انسانی ) نبوده ؛ بلکه تحکیم مبانی قدرت دولت بوده است . مطالعه عقاید و آراء سوداگران به این دلیل اهمیت دارد که از طرفی این آراء ، طی یک دوره طولانی ، درخشان و بسیار مهم تاریخ ، اساس سیاست دولت‌ها بوده و از طرفی دیگر ، در عصر ما بار دیگر حیات و قوّاه‌ی تازه یافته است . سیر تحوّل فکری تحوّلات قرون 15و 16، بسیار حائز اهمیت بوده است . بعد از تسلط اروپا به‌ دریای مدیترانه و توسعه روابط بازرگانی با خاورمیانه ، دوره‌ی اقتصاد بسته سپری شد . اختراع ماشین چاپ ، اکتشافات امریکا و دسترسی به هندوستان از طریق آفریقا امکان توسعه فعالیت‌های اقتصادی و علاقمندی به ‌مال و ثروت را تسریع کرد . از یک طرف ، کشف سرزمین‌های جدید و معادن فلزات‌ گران‌بها و از طرف دیگر ، از نظر افکار ، تغییرات مهم اخلاقی و سیاسی در اروپا به‌وقوع پیوست. رنسانس و رفرم مذهبی ، نحوه فکر جامعه اروپایی را دگرگون کرد و فعالیت اقتصادی ، بدون توجه به عوامل مذهبی و اخلاقی ، مورد بررسی قرار گرفت و علاقمندی به مادیات و گردآوری ثروت هدف فعالیت‌های اقتصادی شد . این مکتب در قرن هجدهم رواج داشت و بیشترین نقش را در ایجاد خصلت خصومت ، رقابت و استثمار در نظام اقتصاد سرمایه‌داری داشته است . پیشتازان این مکتب در فرانسه: کلبر (Colbert) و ژان بدن (Jean Bodin ) در انگلستان : توماس مان (Thomas) man الیزابت اول (Elisabeth1) و کرم‌ول (Cromwell) در هلند : دلاکورت (de la court) و ... می‌باشد که از نظریه‌پردازان و مجریان سیاست‌های اقتصادی مرکانتیلیسم هستند . افکار اندیشمندان این مکتب را در دو قسمت می‌توان بررسی کر د : یکی از عقاید سوداگران اولیه که به‌طور نسبی جایگاهی ایستا دارد و تأثیر چندانی بر توسعه اقتصادی سیاسی نداشته است . افکار سوداگران ثانویه است که در تکامل علم اقتصاد و مکتب اقتصاد کلاسیک نقش‌آفرین بوده است . مبانی اساسی مکتب سوداگری مبانی سوداگران دارای جنبه‌های مختلف و دربردارنده‌ی نکات مهم زیر است : طلا و نقره به‌عنوان منابع ثروت اقتصادی ؛ سوداگران ، طلا و نقره را بهترین شکل ثروت اقتصادی می‌دانستند و تمام قدرت خود را برای به‌دست آوردن این فلزات‌ گران‌بها صرف می‌کردند . آنان معتقد بودند که ثروت و قدرت اقتصادی شرط لازم قدرت سیاسی برای تشکیل مستعمرات است . این موضوع سوداگران ، یک دکترین پولی بود ؛ به این معنی که فلزات ‌گران‌بها به‌منزله " ثروت ملی" تلقی می‌شد و تمام فعالیت‌ها برای کسب آن تنظیم می‌شد . سیاست موازنه بازرگانی ؛ این مفهوم ، از مهمترین ابزار تحلیل اقتصادی است که به‌وسیله متفکران سوداگران گسترش پیدا کرد . مثبت شدن تراز تجاری که به‌نوبه خود ، موجب مثبت شدن تراز پرداخت‌ها می‌شود ، از دید مرکانتیلسیم منجر به جاری‌شدن طلا از کشور‌های بیگانه به داخل کشور گردیده است ؛ که هم‌زمان موجب ضعف مالی آن کشورها و افزایش قدرت در کشور خودی می‌شود . بر همین اساس مرکانتیلیسم بر ممنوعیت سه زمینه تاکید داشتند : ورود کالای ساخته‌شده ، صدور مواد خام و مهاجرت نیروهای خارج . در مقابل ، بر سه زمینه هم تأکید دارند : صدور کالای ساخته‌شده ، ورود مواد خام و فراهم کردن زمینه برای جذب نیروهای متخصص به داخل کشور . سیاست گمرکی و تحصیل ثروت ؛ سودا‌گران عقیده داشتند که اگر کشوری قادر به تولید مواد خام در داخل نباشد ، باید بدون حقوق گمرکی این مواد را از خارج وارد کند . از طرفی آن‌ها طرف‌دار سیاست حمایتی از اقتصاد ملّی بودند. از این‌رو توصیه می‌کردند که دولت باید برای حمایت از تولید موادّ خام در داخل کشور بکوشد و از ورود کالا‌های لوکس به داخل کشور جلوگیری کند . در مورد ثروت نیز معتقدند که صرف نگهداری طلا در داخل کشور هیچ‌گاه ثروت اقتصادی را زیاد نمی‌کند ؛ بلکه باید به‌صورت سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار گیرد ؛ تا موجب تکاثر ثروت اقتصادی گردد . تجزیه و تحلیل پولی ؛ سوداگران از آن‌چه که بعدا نظریه مقداری پولی نامیده شد ، آگاهی داشته و معتقد بودند که رشد سریع تجارت مستلزم گردش پول بیشتر در اقتصاد است . به‌عبارت دیگر بین عرضه پول و میزان فعالیت اقتصادی یک رابطه مستقیم وجود دارد . ضمنا از رابطه تغییر در میزان عرضه پول و تأثیر مستقیم آن بر سطح قیمت‌ها نیز آگاهی داشته و چنین استدلال می‌کنند که افزایش حجم پول در گردش ، گاهی اوقات موجب افزایش تورّم قیمت‌ها می‌شود . نیروی کار مولد و سیاست حقیقی سوداگران ؛ تولید در نظام سوداگران از اهمیت زیادی برخوردار است . بنابراین سوداگران بین نیروی کار مولد و غیر مولد تفکیک قائل شده و مؤکدا از دولت می‌خواستند تا به‌ منظور هدایت هرچه بیشتر افراد به‌کارهای تولیدی از عرضه کار‌گران غیر تولیدی بکاهد . در مورد سیاست حقیقی ، سوداگران رشد جمعیت و مهاجرت را تشویق می‌کردند . به این علّت که این دو عامل برای بالا بردن میزان " جمعیّت فعال " در اقتصاد موثر است. این سیاست ، برای بالا بردن حجم اشتغال در موارد ضروری ، جلوگیری از تورّم و تداوم سالم فعالیت‌های اقتصادی ، یک "سیاست حقیقی" شناخته می‌شد . دولت مرکزی و بازرگانی داخلی و خارجی ؛ سوداگران برای تنظیم امور بازرگانی طرفدار یک دولت نیرومند مرکزی بودند . آن‌ها به صداقت افراد در بازرگانی داخلی ایمان نداشتند و برای توسعه بازرگانی ، دخالت دولت را لازم می‌دانستند . به‌نظر سوداگران ، دولت مرکزی وظیفه داشت که به مؤسساتی که در کار تجارت خارجی هستند ، امتیازات انحصاری بدهد ، برای جلوگیری از رقابت آزاد بکوشد و بالأخره کشاورزی و استخراج معادن و صنعت را با اعطای امتیازات مالی توسعه ببخشد . ارزشیابی عقاید سوداگران سوداگران از قرن 16 تا 18 بیشترین نقش را در ایجاد خصلت خصومت رقابت و استثمار در نظام اقتصاد سرمایه¬داری داشته است . آنها فاقد مجموعه نظریات منسجم هستند و ارائه دهنده نوعی اقتصاد ملی سیاسی هستند و بیشتر به تعیین جهت سیاست اقتصادی می¬پردازند . مركانتیلیسم¬ها بر ممنوعیت سه چیز تأكید داشتند : 1- ورود كالای ساخته شده 2- صدور مواد خام 3- مهاجرت نیروهای متخصص به خارج اعتقاد آنها این بود كه برای هر موقعیت خاص سیاست مالی و دولتی خاصی اعمال كنند بدین ترتیب می¬توان گفت كه آنها بیش از آنكه اهل نظریه¬پردازی باشند ، مردان عمل بودند . روش استدلال آنها استقرایی بود نه قیاسی . نوشته¬های آنها محصول كار افرادی بود كه تنها به خاص نظر داشتند .ولی آنها در مورد منافع اقتصادی و منابع ملی توافق داشتند و معتقد بودند كه شرط لازم برای تشكیل و تدوام دولت ملی تراكم فلزهای گران بها در داخل كشور است . ولی این سیاست یك سیاست یكطرفه است ، زیرا هرگاه كشوری بخواهد طلا بدست آورد ؛ كشور دیگر باید طلا از دست بدهد و همچنین سوداگران قادر به درك این واقعیت نبودندكه چون عرضه طلا در جهان ثابت است یك كشور نمی¬تواند به طور مداوم از ورود طلا استفاده كند . همچنین سوداگران تجزیه و تحلیل¬های خود را بر حسب متغیر پولی محض ابراز می¬كردند ، بدین ترتیب آنها قادر به درك ارتباط بین متغیر پولی و متغیر واقعی نبودند . متضررین از سیاست سوداگران کارگران ؛ کارگران در دوره ملوک‌الطوایفی وضع اجتماعی خاص داشتند . اگرچه موقعیّت پستی را دارا بودند ، ولی حقوق آنان با وظایفشان مرتبط بود . امّا در شروع دوره جدید روزبه‌روز وضع آن‌ها بیشتر به‌صورت وسایل ساده‌ای جهت تولید ثروت و به‌منظور ایجاد منفعت برای سایرین مبدل گردید . ثروت یک ملت با رفاه و آسایش مردم آن دارای یک مفهوم نبود . افزایش جمعیت که باعث زیاد شدن نیروی کار می‌گردید مورد تشویق قرار گرفت . بروز بیکاری مانعی نداشت و حتی مطلوب بود زیرا باعث پایین آمدن مزدها می‌گردید . کشاورزان ؛ در آن روز‌ها مفهوم کشاورزی بیشتر به شغل مالکین و بهره‌برداران اطلاق می‌گردید تا به شغل کارگران کشاورزی. اهمیت آن نسبت به صنعت در درجه دوم قرار داشت و کشاورزان طبقه‌ای بودند که باید مواد غذائی را حتی‌الامکان ارزان تهیه کنند ، تا اینکه حقوق کارگران پائین و مواد اولیه برای صنعت ارزان باشد . مالکین املاک مزروعی و کشاورزان مجبور بودند مواد مورد احتیاج خود را به قیمت‌های ‌گران خریداری کنند ؛ ولی محصولات خود را به‌قیمت‌های ارزان بفروشند . کسانیکه در نتیجه این اقدام مجبور به ترک اراضی زراعتی شده بودند ، به شهر هجوم می‌آوردند و باعث ارزانی و فراوانی کارگران می‌شدند . مستعمرات ؛ از مستعمرات برای منافع کشورهای دارای مستعمره بهره‌برداری می‌شد . برده کردن سیاهان ، ابتدا در ممالک هند غربی شروع شد و از آن‌جا به آمریکای شمالی و جنوبی توسعه یافت . البته سوداگران از تمام جهات به‌ضرر مستعمرات نبود ؛ بلکه در بعضی از محصولات در بعضی از کشورها از دولت کمک‌هایی دریافت می‌داشتند . - مركانتیلیسم در اسپانیا و پرتقال : سیاست سوداگران در اسپانیا و پرتقال یك مركانتیلیسم ابتدائی بود و هدف آن اندوختن هر چه بیشتر طلا و نقره بود كه آن را بعضی بلیونیسم خوانده و بلیون به انگلیسی یعنی شمش . سیاست دربار اسپانیا و پرتقال فقط این بود كه طلا و نقره از مرز خارج نشود . صدور فلزات گران بها را سد كرده ولی در عین حال حمایت دولت كافی نبود و طلا و نقره از اسپانیا به اروپا رخنه كرد و اسپانیائی ها از توسعه و تجارت كه نحوه دیگر اعمال سیاست سوداگری در انگلیس و فرانسه بود بی¬بهره ماند و فقط زراندوزی كردند . وقتی عصر طلایی اسپانیا به پایان رسید نه طلا داشتند كه صرف توسعه اقتصادی كنند و نه منفعت و تجارتی كه با آن طلا بدست آورند . مرکانتیلیسم در انگلیس : مركانتیلیسم تجاری سیاست زراندوزی انگلیس بود و سه گونه این سیاست اعمال شد . اول دولت از تجار و مؤسسات بزرگ تجاری خواست كه معاملات خود با خارج بطور انفرادی بیش از میزان طلایی كه خارج می¬كنند وارد كنند . دوم این سیستم با مراقبتی كه از اعمال تجاری مؤسسات بزرگ بعمل می¬آید ، اعمال می¬شود كه به سیستم موازنه تجارت عام معروف است . بر اساس این سیستم هیچ لزومی ندارد كه موازنه پرداخت ¬های انفرادی مثبت باشد به شرطی كه موازنه پرداخت¬های كل جامعه مثبت باشد منظور حاصل است. سوم سیاست در اواسط قرن 17 توسط كرسول دیكتاتور معروف انگلیس آغاز شد كه محل كالای وارده به انگلیس و كلیه كالاهای صادره از انگلیس توسط كشتی¬های انگلیسی انجام شود تا تجار انگلیس مجبور به ساختن كشتی¬های بزرگ و بنادر بزرگ شوند . این قانون در سال 1850 لغو شد . ولی با این كار انگلیس به یك نیروی دریایی قوی و سمبل سرمایه¬داری تجاری مالی قرن 18 تبدیل شد . بنابراین برای اقتصاددانان انگلیسی صحت وسیله¬ای بیش نبود در هر حال تابع تجارت خارجی بود و هدف اساسی سیاست اقتصادی دولت در انگلستان بر اساس موضوع سوداگران مبتنی بر فزونی صادرات نسبت به واردات تنظیم شد . مركانتیلیسم در هلند : هلند مركز داد و ستد در قرون 16، 17و 18 میلادی بود . هلند نه تنها در بازرگانی اهمیت داشت بلكه با فروش ادویه و محصولات مستمرات خود مدام بردارائی¬ها و طلا و نقره خود می¬افزود . با اعمال سیاست پولی و بانكی مقادیر مهمی از طلا و نقره عالم را به خود جذب كرد . بانك آمستردام كه اولین بانك پولی قرن 17 و 18 میلادی در اروپا بود . در سال 1648 هلندی ها اهمیت فوق¬العاده در تجارت فلزات گران بها یافتند و هلند مركز خرید و فروش طلا و نقره بود . هر ایالت آن سكه ضرب می¬كردند و تمام اروپا نیز وضع بر همین منوال بود . در آن زمان به سبب استخراج فراوان نقره رابطه بین دو فلز گران قیمت دائماً در حال تنزل و تغییر بود . بانك آمستردام آن زمان مسكوك فلزی را بعنوان سپرده قول می¬كرد و در ازای آن اعتباری معادل آن برای صاحبان سپرده در دفاتر خود ثبت می¬كرد . عملیات این بانك دوبار درسال برای تهیه صورت ریز دارائی¬ها و تنظیم تراز¬نامه متوقف می¬شد . علاوه بر هلندی¬ها سرمایه¬داران بزرگ اروپا نیز در این بانك سپرده باز كردند و این بانك بزودی توانست بزرگترین سوداگر فلزات قیمتی شود . همچنین هلندی¬ها كمپانی به وجود آوردند كه سهام آن در بورس قابل نقل و انتقال و معامله بود و علاقه¬مندی مردم به سرمایه گذاری بزودی شركت های بزرگ سهامی بوجود آورد . عملیات افراطی سوداگران منجر به بحران شدید و سقوط عمومی داد و ستد شد . در طول قرن 17 قدرت تجاری این كشور به تدریج ضعیف شد عدم توسعه كشاورزی و صنعتی در این كشور و اتكای كامل به تجارت و استهلاك قدرت دریایی به علت جنگ با فرانسه از جمله مهمترین عواملی بود كه موجب تضعیف نیروی مالی هلند شد و در اوایل قرن 18 قدرت تجاری این كشور از هم پاشید . مركانتیلیسم در فرانسه : در فرانسه سوداگری مشكل صنعتی به خود گرفت رهبران سیاسی فرانسه توسعه صنایع را مهمتر از توسعه كشاورزی می¬دانستند ، زیرا كه ارزش تولیدات صنعتی با حجم و وزن برابر بیشتر از محصولات كشاورزی است و تولیدات صنعتی دوام بیشتری دارد . ژان باتیست كه وزیر دارایی لوئی چهاردهم و از صاحبنظران اقتصادی فرانسه بود ، اعتقاد داشت فرانسه باید خود اكتفا شود . از این رو تدابیر طرح و به دولت پیشنهاد نمود كه به نام « نهضت كلبرتیسم » معروف است . اساس مكتب كلبر روی نظم و كار و پیشرفت بود و همچنین بر اساس طرح كلبر صنایع فرانسه باید از طریق قوانین سنگینی بر واردات كالاهای صنعتی خارجی به منظور جلوگیری از ورود آنها وضع نمود و بر عكس باید معافیت گمركی برای ورود مواد اولیه و فلزات قیمتی برقرار نمود . همچنین او با سازمان دادن فعالیت¬های پیشه¬وری و تولیدی از طریق تأسیس كارگاه های حرفه¬ای زمینه را برای تبدیل فرانسه به یك قدرت اقتصادی فراهم كرد و شركت های تجاری و استعماری بزرگ را كه از حمایت دولت فرانسه برخوردار بودند به وجود آورد . كلبر تقاضا كرد از راهب¬ها بكاهند او تشكیل آكادمی معماری علوم موسیقی و نقاشی داد . همچنین نظامی مالی برقرار كرد و مقرراتی تنظیم نمود . همچنین ایجاد تحرك سرمایه در نقاط مساعد- حمایت از صنایع نوزاد - تشویق به فعالیت¬های صنعتی به كمك صنایع در حال تكوین - تسلط به بازهای خارجی و اعطای اعتبارات مساعد به منظور نو كردن ابزار تولید و ... از جمله سیاست¬های كلبر بود . زوال مکتب سوداگری در طول قرن هجدهم ، اجرای عقاید سوداگران به سوء استفاده‌ها و بروز مشکلات روزافزونی منتهی گردید ؛ زیرا این عقاید ، که برای زمان تشکیل ، تکوین و استقرار ملّت ‌ها مناسب بود ( و شدیدا تحت تأثیر فلاسفه و اخلاقیون قرار داشت) ، هماهنگ به‌نظر نمی‌رسید . این مشکلات از این قرار بودند : موضوع تأمین تعادل مثبت بازرگانی خارجی ، روز‌به‌روز مشکلات بیشتری به‌وجود می‌آورد ؛ قاچاق در مستعمرات ، روزبه‌روز رونق بیشتری می‌یافت و بنیان " میثاق مستعمراتی " و اصول ناشی از آن هر روز متزلزل‌تر می‌شد ؛ نتیجه‌ی دیگر سوء میثاق مستعمراتی واداشتن مهاجرین مستعمره‌ها نسبت به‌شورش و طغیان بر ضد میهن خود بود ؛ مفاسد و معایب اجرای اصول صنفی ، اندک‌اندک بر همه آشکار شد و کار به انحصار کامل و جلوگیری از هرگونه پیشرفت و ترقّی و تغییر انجامید ؛ جنبه غیر انسانی مجموعه تدابیر اقتصادی ، که تنها هدف آن ، تأمین قدرت و ازدیاد ثروت بود ، روزبه‌روز آشکارتر می‌شد . استمرار و اصرار دولت در جلوگیری از افزایش قیمت گندم و میزان دستمردها ، باعث فقر و فاقه کشاورزان و کارگران شد . دولت مایل بود هم قیمت گندم به‌نحو غیر متعارفی ارزان باشد و هم کشاورزان را به کشت آن وادار نموده و از تبدیل و زرع گندم به سایر انواع کشت و زرع به‌شدّت جلوگیری می‌کرد . از طرف دیگر فروش غلات نیز در موارد استثنائی آزاد نبود و وجود همین استثنائات ، باعث تبعیض و نارضایتی مردم گردید . ارزیابی عقاید سوداگران سوداگران تجزیه و تحلیل خود را همواره برحسب متغیرهای پولی محض ابراز می‌داشتند . اما این متغیّرهای پولی ، با متغیرهای واقعی که سوداگران قادر به درک ماهیّت آن‌ ها نبودند ، در ارتباط بود . سوداگران درک نکردند که دلیل اینکه افزایش عرضه پول با کاهش نرخ بهره روبرو می‌شود ، صرفا به‌علت افزایش ذخایر پولی نیست ؛ بلکه به‌علت افزایش درآمد واقعی است . در فرایند اولیه رنسانس ، اقتصاد بسته ، آرام آرام جای خود را به نوعی اقتصاد سرمایه‌داری مبتنی بر بازرگانی داد . می‌توان نتیجه گرفت که سرمایه‌داری مبتنی بر سوداگرایی : اولا) برای شاهان ، تجّار و دلالان حرفه‌ای مفید ، ولی برای توده ضعیف مشکل‌ساز بود . ثانیا) افزایش گردش پول و گسترش بانک‌داری را به‌دنبال داشت . ثالثا) باعث شد اقتصاد خوداتکای قدیم ، به اقتصاد مبتنی بر بازار تبدیل شود . رابعا) سوداگرایان درک می‌کردند ، که افزایش حجم پول ، نرخ بهره را کاهش می‌دهد و باعث گسترش کسب و کار خواهد شد .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : 30 آبان 1392برچسب:مکتب سوداگری, مرکانتیلیسم , :: 19:33 :: توسط :

درباره وبلاگ
بانک مقالات و تحقیقات دانشجویی http://culture.loxblog.com
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فرهنگستان و آدرس culture.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 68
بازدید ماه : 67
بازدید کل : 109514
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1